طهورا

  • خانه

بهترین شاگرد

05 مهر 1396 توسط زهرا حاجي حسيني

خوش آمدی ای فدایی زینب به خاک میهنت

خوش آمدی ای شاگرد ممتاز مکتب حسین

چه کسی غیر از تو می‌توانست مصیبت جان سوز حسین را برای ما در این ماه عزا ملموس کند…

امروز دست بر هر سینه‌ای که بگذاری داغ دار توست…

طریقی شدی برای درک ذره ای از آنچه که بر قلب صبور زینب وارد آمد…

و چه زیبا گفتی :

طوری زندگی کن که خدا عاشقت شود وقتی عاشقت شد خوب می‌خرد تو را…

و چه خوب حساب و کتاب کردی…

از خوب‌های زندگیت گذشتی تا به خوبتر برسی…

و این گونه است تربیت شده‌ی مکتب حسین(ع)

 نظر دهید »

کیسه اعمال

04 شهریور 1396 توسط زهرا حاجي حسيني

چند روزی بود بچه‌ها بدجور هوس مربای البالو و شربت کرده‌بودند، با خودم گفتم دست بجنبانم و تا فصل آلبالو نگذشته با مادرم در باغ کمی البالو بچینیم.

هوای دلچسب و مطبوعی بود. همگی راهی شدیم به باغ که رسیدیم برای اینکه بچه‌ها کمتر شیطنت کنند سریع دستم را بالا بردم و با صدای بلند گفتم:  هر کی کمک کنه سهم بیشتری از مربا داره…

کودکانم شرط مادرانه‌ی مرا که فقط برای تحریک حس مشارکت‌شان بود جدی گرفتند.

هر کدام با ظرفی به دست سراغ درختان رفتیم.

پسرکوچکم را دیدم که پاکت پلاستیکی پیدا کرده و با عزمی راسخ مشغول شده.

خوشحال بودم از این همه جنب و جوش و سرزندگی‌شان.

بعد از مدت کوتاهی صدای گریه پسرم مرا به خود آورد! خودم را از لابه‌لای شاخه‌های در هم تنیده به جایی که ایستاده بود رساندم.

پسرم مثل ابر بهار گریه می کرد. پرسیدم: چی شده؟

گفت:مامان من خیلی تند تند البالو چیدم، هیچی هم نخوردم! ولی چرا ابجی بیشتر جمع کرده!؟

نگاهی به پاکت در دستش انداختم. خنده‌ام گرفت.

گفت مامان برای چی می خندی؟

گفتم:آخه ته پاکتت سوراخه!

پسرم مبهوت از اینکه سرش کلاه رفته و من که خنده بر لبانم خشکید.

یاد پند استادی عارف و بزرگ افتادم که فرموده بود: مواظب کیسه ی اعمالتان باشید نکنه بعد یه عمری بفهمید تهش سوراخ بوده و سرتون کلاه رفته باشه.

و با خود این شعر مولوی را زمزمه کردم: اول ای جان دفع شر موش کن / وانگهی در جمع گندم کوش کن.

 نظر دهید »

بهای حقیقت

04 شهریور 1396 توسط زهرا حاجي حسيني

این روزها، تاوانِ تمامِ به ندیدن زدن هاست.

قطره های سرخی که مظلومانه بر زمین ریخت، شکستن بغض چند ساله ی حقیقتی بود که بی رحمانه آن را ندیدند.

حقیقت، همیشه هم گمشده در هزار توی دل  آدم ها نیست، خیلی وقت ها بی صدا فریاد می زند.

اما دریغ،که گاهی بهای گشودن چشم ها بر حقیقت، سخت گزاف است و دردناک.

مَن نامَ  عَنْ نُصْرَةِ وليّه، اِنْتَبَتْه وَطْاَةَ عدُوِّ.

کسی که هنگام یاری رهبرش خود رو به خواب زده باشد ،لگد های دشمن او را بیدار می کند.

 نظر دهید »

سفره هایی کوچک با دلهایی بزرگ

04 شهریور 1396 توسط زهرا حاجي حسيني

بچه که بودیم،  تمام لذت ماه رمضان ،روز شماری برای افطاری رفتن خونه ی مادر بزرگ ها و دایی و خاله و عمو بود.

حسابی کیفمون کوک بود.

شادی رو می شد در تک تک چهره ها دید.

سفره ها سفره های رنگینی نبود،کسی هم برای سیر کردن شکم نمی آمد ،اما صفای دل آدم ها و سفره های پر برکتشون باعث شد تا الان بعد گذشت حدود ۲۰ سال، طعم خوش اون  سال ها در روح و جانمون رسوخ کنه.

امروز رو نگاه می کنم که سفره ها بزرگتر و رنگین تر و البته دل ها کوچک تر شده اند.

سفره هایی که یا برای رفع تکلیف پهن می شوند یا چشم هم چشمی  و یا رودربایستی.

بزرگترها همیشه از ثواب افطاری دادن برامون می گفتن،سنتی که این روز ها  به سمت فراموشی می رود.

البته از حق نگذریم خیلی ها هنوز که هنوزه پایبند به این سنت نبوی هستند و خوب حق آن را به جا می  آورند. که عمل شان مرا یاد این سخن پیامبر (ص) می اندازد:

از روزه دار پذیرایی کنید ولو با پاره ای خرما و مقداری آب.

 نظر دهید »

یک بند آرامش

04 شهریور 1396 توسط زهرا حاجي حسيني

نگاهی به ساعت انداختم، خدای من! دیرم شده‌بود! و باز هم از سرویس جا ماندم!

با سرعت نور خودم را به ابتدای خیابان رساندم، دستم را جلو بردم و اولین تاکسی که از جلوی پایم گذشت را تور کردم! نرسیده به حوزه برای جلوگیری از اتلاف وقت بیشتر دستم را درون ساک دستی‌ام بردم، زیر چادر با دست‌هایم همه جایش را زیر و رو کردم، فرصت داشت از دست می‌رفت، کیفم را از زیر چادر بیرون کشیدم تا کیف پولم را بیابم، اما نبود! کیف پولم را می‌گویم، نبود! جایش گذاشته‌بودم…

استرس تمام وجودم را گرفت، با خودم گفتم: نکنه بقیه فکر کنند تعمدی در کار بوده؟!

دقیقه‌های پایانی رسیدن به مقصد، بر من به اندازه تشکیل یک دادگاه و محاکمه و صدور حکم گذشت! که حالا راننده چه برخوردی خواهد داشت؟!

این اتفاق گذشت تا این که چند روز پیش سوار تاکسی شدم، چشمم به نوشته‌ی نصب شده داخل ماشین افتاد. چقدر آرامش بخش بود.

روزی محتاج همین یک بند جمله بودم…

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

طهورا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس